ابراز عشق به زبان تخصصي !
مهندس نرم افزار:
در کشاکش غم عشق تو مدتهاست Stand By شده ام، بيا و با يک کليک بازهم مرا به زندگي باز گردان. برگرد، بيا تا Shut Down نگشته ام. ببين چگونه هنگ کرده ام درنگ کن و Restart کن مرا. کاش من و تو Folder اي داشتيم و مهربانانه در آن مي زيستيم. حال که ديگر Hidden شده اي و با هيچ Search اي پيدا نمي شوي. اي خدا مرا Delete کن و يادت باشد حتما Shift را به همراهش بگير…
مهندس الکترونيک :
نمي دانم برد مغزم چه ايرادي دارد، ديگر کار نمي کند، گويي تمام پايه ها اتصال کوتاه شده اند و همه ترانزيستورها به اشباع رفته اند. ديگر نمي دانم IC مغزم کدام پايه را يک مي کند و کدام پايه مربوط به کجاست. آخرين حرفهايت بدجور بردم را سوزاند، آتش رفتنت شعله اي به اين برد زد که تمام قطعه هاي ريز و درشت را يکجا سوزاند. خوب گوش کن صداي ترکيدن خازن هايم را مي شنوي؟ ديگر طاقتي ندارم، اي خدا Vcc ام را به ???? ولت افزايش بده.
مهندس برق :
هربار تورا مي بينم تپش قلبم هزار برابر مي شود. شايد فرکانس موتورش هزار برابر شده است. تو چه سيمي هستي، از کجا آمده اي و به کجا متصل خواهي شد؟ منم آن کابلي که آرزومند وصال با تو و يک اتصال ابدي هستم. اتصالي در يک ترمينال صد آمپري توي يک تابلوي بزرگ. حرفهايم را گوش کن، مدتهاست زير بار عشق تو مانده ام ؛ باري که نه سلفي است، نه اهمي است و نه خازني است. هرچه جريان مي کشم از پس اين بار برنمي آيم. اي خدا فيوز را اتصال کوتاه کن که مي دانم با اين افزايش جريان عاقبت خواهم سوخت.
مهندس مخابرات:
يک سيگنال قوي با يک فرکانس بي نهايت به يکباره بر قلبم تأثير گذاشت. ابتدا خيال مي کردم نويز است. اما نه، پر از سيگنال ديتاست. سيگنالي است که به هيچ فيلتري براي جدا سازي نياز ندارد. عشق تو نياز به هيچ آنتني براي دريافت ندارد و موج برهاي بدنم به هيچ تطبيقي براي انتقالش احتياج نخواهد داشت. افسوس، هنگامي که سيگنالت دي مدوله شد تنها ديتاي نفرت باقي ماند. حال منم سيگنالي با توان اندک! اي خدا آنقدر نويز را تقويت کن که مرا محو کند.
———————-
گردآورنده: مجله تفريحي کندي